ذهن انسان تفاوت میان تجربه ی خیالی و واقعی را نمی داند، زیرا برای هر دو تصویر سلولهای مشابهی در مغز بکار رفته است.
🔹به همین دلیل باید یک استراتژی داشته باشیم که به ما بگوید اطلاعاتی که از حس هایمان دریافت کرده ایم چه ویژگی های خاصی دارند که اطلاعات خیالی آنها را ندارند

🔹کمی تمرین کنید و به چیزی فکر کنید که دیروز می توانستید انجام دهید اما می دانید که انجام نداده اید.
🔹برای مثال: شما می توانستید به خرید بروید اما نرفته اید. سپس به چیزی فکر کنید که انجام داده اید مانند سر کار رفتن یا صحبت کردن با دوستتان.
🔹در ذهن خودتان  این دو را مقایسه کنید. چه تفاوتهایی با هم دارند؟ چطور می توانید مشخص کنید که یکی را انجام داده اید و دیگری را نه؟
🔹تفاوت می تواند نامحسوس باشد اما کیفیت تصویرها، صداها و احساسات با هم متفاوت است.
🔹در حالیکه تجربه ی خیالی خود را با تجربه ی واقعیتان مقایسه می کنید دقت نمایید. تجربه ی درونی خود را چک کنید.
🔹آیا هر دو در یک نقطه از حوزه ی دید شما قرار دارند؟ آیا یکی از آنها روشن تر از دیگری نیست؟ آیا یکی مثل فیلم و دیگری همانند عکس است؟ آیا در کیفیات صداهای درونی شما تفاوت هایی وجود دارد؟
🔹کاربرد این امر چیست؟
زمانی که شما می توانید کیفیت تصاویر واقعی خود را شناسایی کنید میتوانید در زمینه رسیدن به اهدافتان تصاویر ساخته شده از هدف را همانند تصاویر واقعی بسازید و شکلی واقعی به آن دهید.
🔹اگر صدایی در زمان فکر کردن به تجربه ی واقعی به شما میگوید (تو می توانی) در زمان تصور کردن هدف خود می توانید آن صدا را نیز برای خود تکرار کنید و حتی حسی که در تجربه ی واقعی داشتید را در زمان رسیدن به هدف آینده ی خود ایجاد کنید و مسیر را سریعتر طی کنید.

کتاب باور ها، گذرگاه رفاه و سلامتی
نوشته : رابرت دیلتز
مترجم: زهرا عباسی